آينه وبلاگ رفراندوم روزنوشت هاي سعيد ديگر  در باب فرهنگ،جامعه ،سياست و اون ترنت


Tuesday, September 28, 2004

حكايت تاريخي قاضي احمدي


خيلي بي سروصدا و گم شده در ميان انبوه اخبار ديگر، ذكرالله احمدي، رييس دادگستري-حالا ديگرسابق- همدان و همان دادستان مشهور پرونده‌ي آغاجري، از سمت خود بركنار شد.

ذكرالله احمدي كرمانشاهي كه در دوران رياست آيت الله يزدي، همين سمت را در كرمانشاه داشت و همينك نيز نماينده كرمانشاه در مجلس خبرگان است، به حالت مغضوب واقع شده، به مركز فراخوانده شد تا با عنوان دادرس يكي از شعبات ديوان عالي كشور، جاي خود را به يك قاضي جوان - نصرت الله اعتماد- بدهد.

پس از صدور راي جديد براي آغاجري كه در آن خبري از اعدام نبود، احمدي در جلسات،علنا ناخشنودي خود را از سنگ روي يخ واقع شدن ابراز ميداشت. در واقع وي به عنوان يك مجري و نه آمر، از قبل ميديد كه قرار است ديوار تندروي‌ها بر سر وي خراب شود.

عصبانيت وي از بركناري، به حدي بود كه اجراي حكم عزل او- مراسم توديع و معرفي- با تاخيري چندماهه، تا برگزاري اجلاس اخير خبرگان رهبري، به تعويق انداخته شد تا وي به اين بهانه، از سخنراني در اين مراسم كه با حضور رييسي، معاون اول قوه قضاييه، برگزار شد بازبماند.

عدم حضور حميد رضا حاج‌بابايي يكي از به اصطلاح نمايندگان همدان، كه در زمان دادگاهي آغاجري به شدت براي صدور حكم اعدام او در تب وتاب بود نيز از همين چشمه آبشخور داشت .

در كنار موارد فوق الذكر، چندين رخداد ديگر نيز بر عزل قاضي احمدي، دخيل بود.

1-فساد جنسي يكي از قضات زير دست وي. اين امر از آن رو مهم است كه مشخصا خود احمدي اين قاضي را با خود به همدان آورده بود. با تعليق اين قاضي، اين مطلب به صورت محتاطانه‌اي در هفته نامه سينا چاپ همدان، از ماهها قبل منتشر شده بود. اين مورد در كنار دهها مورد گزارش‌هاي سازمان اطلاعات از رشوه‌گيري در سازمان، گره كار احمدي را كور كرد.

2-نامه تند وتيز دانشجويان دفتر تحكيم كه از عوامفريبي در عفو دروغين براي دانشجويان همداني-پس از سفر رهبري-، پرده برميداشت كه به زعم حضرات، با عزل وي و سپس آزادي چند تن از زندانيان، آماج حملات از كل سيستم قضايي به شخص احمدي منحصر ميشد.

3- عدم بومي بودن احمدي در استان و فشاري كه از ناحيه خود كارمندان سيستم، از اين جهت بر وي وارد بود


حال بايد گفت وه كه دنياي غريبي است كه بعد از دوسال، آغاجري آزاد شده وبازيگر نقش مقابل او -دادستان- مغضوب در بند مركز ميرود تا اگر نخواست كظم الغيض بكند دهان بندش زنند !

سعي د يگر- وبلاگ رفراندوم

نظرات شما:

2 comments


................................................................................................................

Monday, September 27, 2004

● سگ و پشيماني...

با شروع برخوردهاي گسترده اجتماعي در سراسر كشور، شهر همدان، به دلايلي همچون سفر رهبري،رييس جمهور و رييس مجلس و همچنين برگزاري چندين همايش ملي وبين‌المللي همچون همايش جهاني بوعلي سينا، شاهد حضور نيروهاي ويژه و برخورد با جوانان نبود.

اما با نزديك شدن به پايان تابستان، در نيمه‌ي دوم شهريورماه، بعد از هفت‌سال، نيروهاي گشت مفاسد، با يورش به پاساژي در خيابان خواجه رشيد همدان، اقدام به دستگيري گسترده جوانان دگرپوش كردند.

در پي اين دستگيري‌ها، عابرين و مردمي كه ميني‌بوس‌هاي پلاك سبز آنها را خشمگين كرده بود، به اعتراض و درگيري با پليس پرداختند و در نهايت با دخالت نيروهاي ضديورش، دهها نفر دستگير شدند.


اما اين‌روزها نيروهاي گشت مفاسد اجتماعي همدان، همچون گذشته، كاري به كار دختران و پسران دگرپوش ندارند كه فعالان سياسي، فضاي ملتهب شهر و درگيري واعتراضات را دليل آن دانسته‌اند.

البته به دنبال نا‌آرامي‌ها، امام جمعه، وبرخي مقامات درصدد توجيه برآمدند كه يك نمونه‌ي آن در ذيل مي‌آيد:

متن گفتگو با سرهنگ خرم‌آبادي مدير مبارزه با مفاسد اجتماعي استان همدان - چاپ شده در هفته‌نامه هكمتانه مورخه 25 شهريورماه با تلخيص

...
-هگمتانه: نفرموديد چرا اين روزها دامنه فعاليت‌هايتان گسترده‌تر و فرايند مبارزه آشكارتر و محسوس‌تر شده است؟

-خرم‌آبادي: اين مديريت اخيرا طرح مبارزه و برخورد با بدحجابي ومظاهر ابتذال فرهنگي را بر اساس دستورالعمل وشيوه‌نامه‌هاي ابلاغي به مرحله اجرا گذاشته...

-هگمتانه: تا آنجا كه ميدانيم اخيرا متخلفان را به محاكم قضايي ارجاع ميدهيد

-خرم‌آبادي: ما به اهميت و حساسيت برخورد با جوانان واقفيم...اما وقتي مي‌بينم فرد يا افرادي هدفمند به ارزش‌هاي مورد قبول جامعه دهن كجي مي‌كنند آيا بايد باز هم مماشات كرد...

-هگمتانه: جناب سرهنگ جريان پاساژ خواجه رشيد چه بود و چند نفر را دستگير كرديد؟

-خرم‌آبادي: هم شما وهم اكثريت مردم همدان مي‌دانند كه اين پاساژ به پاساژ رپي‌ها مشهور است...عده‌اي را جلب كرديم و در همين حين عده‌اي از همفكران آنها دخالت كردند و با سر وصدا و مظلوم‌نمايي قصد رهايي‌شان را داشتند كه با آنها هم برخورد كرديم...

-هگمتانه: روزانه چند نفر را به جرم بدحجابي بازداشت مي‌كنيد؟

-خرم‌آبادي: همانطور كه گفتم از ابتداي اجراي طرح كه تا هر زمان كه ضرورت داشته باشد استمرار دارد روزانه بين 10 تا 20 نفر را دستگير و به اداره منتقل مي‌كنيم و والدينشان را مي خواهيم ...

(كه البته همانطور كه اشاره شد، فضاي ملتهب همدان، موجب شده تا نيروهاي گشت مفاسد از برخورد و دستگيري علني و گسترده به شدت نهي شوند)

□ نوشته شده در ساعت 19:15 توسط سعيد ديگر


رحمت نامه: روز به روز بهتر از ديروز



صد رحمت بر لاريجاني، كه چه ميكند اين ضرغامي

صد رحمت بر ناطق نوري، كه چه ميكند اين حداد عادل

صد رحمت بر يزدي، كه چه ميكند اين شاهرودي

صد رحمت بر رفسنجاني، كه چه ميكند اين خامنه‌اي

صد رحمت بر خلخالي، كه چه ميكند اين مرتضوي

صد رحمت بر شاه، كه چه كرد اين خميني

صد رحمت بر علم، كه چه كرد آن شريف امامي

صد رحمت بر فضل الله نوري، كه چه كرد آن كاشاني

صد رحمت بر ساواك، كه چه ميكند اين ساواما

صد رحمت بر غرب زدگي، كه چه ميكند اين هندزدگي

صد رحمت بر چنگيز خان، كه چه كرد آن آغامحمدخان

صد رحمت بر عباسيان، كه چه كرد آن مردآويج


صد رحمت بر واشنگتن، كه چه كرد وميكند اين لندن

صد رحمت بر هخا، كه چه تواند كند آقا رضا

××××××××××××××
فردا


دو صد رحمت بر حاجي ضرغامي، كه چه ميكند مصباح يزدي

دو صد رحمت بر آن حداد عادل، كه چه ديوانه‌ است مستر عباسي

دو صد رحمت روان شاهرودي، كه چه شخمي ميزند حاج‌فلاحياني

دو صد رحمت نثار روح رهبر، كه چه خواهد شد از شيخ جنت

دو صد رحمت بر دادم ستاني مرتضوي، كه چه حالي ميدهد محسن اژه‌اي

و صد رحمت بر آن آقا خميني، كه چه درنده است ميم رجوي



×××××××××××××××××
پس فردا ؟؟

نه!

□ نوشته شده در ساعت 19:15 توسط سعيد ديگر


● هندزدگي

آه وطنم
سوختي وساختي و ما چه كرديم براي تو

وطنم!
روزگاري تلخ‌تر از اين روزها را هم لابد ديده‌اي
اما مطمئنم مردماني بدين نااميدي هيچگاه نديده بودي
حالا ببين!
حالا..

وطنم!
كو ميرزاده‌اي تا عشقي‌وار برايت بسرايد
كجايند آنان كه براي يك مشت خاكت افسانه‌ها ساختند

كجاست صداي آواز رهاييت
كجا گم شد همدلي واتحادت
و در كدام مسلخ بيماري سخت هندزدگي‌ دچارت شد

آنان كه به تب تو ميمردند به درد خودكامگي منفور شدند و
آنان كه عشق به خاكت را حرام ميدانستند با ساده‌دلي‌ها حاكم شدند
حاكم شدني...

وطنم!
شاعر نيستم اما همين اراجيف را از من بپذير.....

وطنم! ايرانم! سرزمين سابقا زيبايم!
چگونه تحمل ميكني فرزندانت با سو تغذيه !
نوجوانانت با عقده‌ها
جوانانت با شلاق و نخ وسوزن
آشنا باشند

چگونه پايتختت شهر هزار فاحشه شده وتو در بم ميلرزي از خشم
من همان طهران را بيشتر دوست داشتم تا اين تهران هياهوزده‌ي خاكستري

صداي اساطيرت گم شد
هيهات
از هگمتانه و پرسپوليس به قم و قزوين رسيده‌ايم


ايرانم!
عاشقت شده‌ام!
وقتي در لابه‌لاي كتاب‌هاي تاريخ ، سرنوشت تلخ‌تر از زهرت خواندم
و در كشاكش كمركش پستي‌ها وبلندي‌هاي آن تا شدم
همان گاه آرام آرام
عشقت نصيبم شد
و خدا ميداند چه عشقي
كه از روي ترحم نيست
نه
شرمم باد اگر...

و حقيقت اين‌است
تو زيبايي، عزيزي

بي شك
خنكاي نسيم آزادي
به زودي پوست چروكيده‌ تو را طراوت خواهد بخشيد

0 comments


................................................................................................................

Home
 نقل مطلب از اين وبلاگ تنها با درج منبع بلامانع است

blog*spot
get rid of this ad | advertise here

**************